خربزه

  

مرد گفت : حالا که به تو فکر می کنم تنم می لرزه

زن گفت : هر کی خربزه می خوره پای لرزش هم می شینه 

ده روز گذشت  

زن مرد را بوسید و تنش لرزید  

زن گفت : هر کس خربزه می خوره پای لرزش هم می شینه 

بیست روز گذشت 

مرد زد را بغل کرد و تنش لرزید 

زن گفت : هر کس خربزه می خوره پای لرزش می شینه  

سی روز بعد مرد وقتی زن را دید باز هم تنش لرزید  

زن در حالیکه در آغوش یک مرد دیگر بود گفت : هر کی خربزه می خوره پای لرزش هم می شینه.